۱۳۸۹/۱۱/۱۶

کوه نورد ی و چند سئوال


کوه نورد ی و چند سئوال

از شبنم عشق خاک آدم گِل شد.

1. قاعده آن است که هر نوشته ای برای پاسخ به سئوالی ست از برای افزودن بر بار فرهنگی . عالم و آدم در کارند تا باری بر این بار بيافزایند، گمان باطل آن است كه کوله بار فرهنگی مان به اندازه کافی سنگین شده و ديگر نيازي به طرحی نو و اندیشه ای تازه باقی نمانده است.

شاید اکنون زمان آن باشد که چیزی از این بار بر داریم، فضایی خالی نمائیم، اندکی گرد گیری، اندکی پاکسازی، اندکی ......

به قول فرزانه ای :
"دلم می خواهد به عوض آنکه به آدمیان چیزی بدهم تا خوش حالشان کنم ، از آنها چیزی بگیرم تا آزاد شان کنم."

ترجیحا با کوله های پر قدم در کوه مگذاريم، همیشه اندکی فضای خالی، مابقی را از کوه بگیریم و بار کوله هامان کنیم.

2. در این کوتاه نوشته ، قصد آن نیست که پاسخی به سئوالی داده شود، بیشتر نیت آن است که سئوالاتی طرح شود ، از پی اندیشهِ عمیق تر، شاید از پس ِ آن فضائی خالی کنیم و اندکی سبک تر شویم.
با اين اعتقاد كه:
" هيچ سئوال اشتباهي وجود ندارد پاسخها ممكن است گاهي اشتباه باشد!."

آیا کوه نورد ی ورزشی عاشقانه است ؟
آیا به راستی هر کوه نورد ی عاشق است ؟
عاشقی امری است فردی یا جمعی؟
اصلا کوه نورد ی فقط ورزشی جمعی است ؟
فردیت مدرن در کجای این ورزش جای میگیرد؟
هر کس با پای ، اراده و همت خود به سوی قله میرود ، اصلا در کوه هر کس رو به قلهِ خویش می رود ، هر کس به گونهِ خویش با طبیعت نجوا می کند، نسبت این فرد گرائی و جمع گرائی در کجاست ؟
چگونه میتوان ضمن احترام به فردیت افراد ، از جمع گرائی و خرد جمعی پاسداري نمود؟
از یک منظر دو پای کوه نورد یکی انضباط و دیگری عشق است نسبت دوگانه انضباط و عشق چگونه است ؟
کوه نورد ی میکنیم از برای آنکه انسان با انضباطی شویم ، یا در چهار چوب انضباط کوه می خواهیم انسان عاشق تری شویم؟
آیا عشق نقطه معینی است یا فرآیندی بی انتها؟
آنان که با سابقه تراند و پیشکسوت، آیا عاشق تراند؟
چه نسبتی بین عشق و جوانی و پیری ست؟
چه نسبتی میان عقل و عشق است؟
عشق را با عقل می سنجیم یا عقل را با عشق؟


* * *


انسان را "صورت بندی دانایی و توانائی" می دانند،
توانایی انسان را مرزی نیست،
کوه نوردِ عاشق دلیل مدعا.

مسعود مولانا

هیچ نظری موجود نیست: